نحــــــــن قادمـــــــون
ما تا آخر ایستاده ایم...
تا آخرین قطرهی خونمان میجنگیم...
و علی را تنها نمی گذاریم...
انشاالله ...
نحــــــــن قادمـــــــون
ما تا آخر ایستاده ایم...
تا آخرین قطرهی خونمان میجنگیم...
و علی را تنها نمی گذاریم...
انشاالله ...
این روزها روزهای پردردی است برایم. از دوست و دشمن باید حرف بشنویم. از آنهایی که ادعای انقلابی بودنشان گوش فلک را کر می کند اما همین که عقیدهی ما در نظرشان پسندیده نیست و به قولی احساساتشان با بعضی روحیات ما سازگاری ندارد، می آیند ما رو تخطئه می کنند که شما نباید فلان کار رو بکنید. دنیا و احساسات شخصیشان می شود اسلام!
وقتی از امر به معروف و نهی از منکر حرف می زنیم می شویم "گروه ضربت"!
می گوییم دستور قرآن است؛ حدیث حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر این مسئله تاکید ویژه دارد؛ می گوییم این خواستهی نائب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است..
اما ظاهراً نمی دانند که ما برای وظیفهمان پول نمی گیریم. از توبیخ شدن از سوی رئیسمان بخاطر اطاعت از خدا نمی ترسیم.
آن یکی آمده جلوی من می گوید: این رفتارهای شما باعث میشود از ما حق توحش بگیرند!
سر اینکه چرا ما هولوکاست رو زیر سوال می بریم ناراحت می شود، که تمام دنیا رو با خودمان بد کردیم! و حتی آنجا که چرا در قبال سیاست های انگلیس خبیث ما محکم و قاطعانه موضع می گیریم؛ می گوید باید نرم باشیم. این کار طبق کنوانسیون ژنو نقض روابط دیپلماتیک است!
اما آنجا که از او می پرسم "چرا زمانی که آنها دو تا از دیپلمات های ما رو تو لندن کشتند، صدای " یا کنوانسیون ژنو" کسی در نیامد؟!" می گوید ما نباید با تندی برخورد کنیم!
من و دامادمان می گوییم در سیاست خارجی هر چه قدر منفعلانه عمل کنیم، آنها چندین قدم می آیند جلوتر.
برایشان مثالی می زنم...
تصور کنید کسی دستش را روی گلوی شما یا عزیزانتان قرار داده و داره شما رو خفه می کنه ... آنجا شما می آیید با آنها از راه گفتگو صحبت می کنید که مثلا "این کار شما طبق قانون مدنی صحیح نیست .." یا اینکه می گویید: "خواهش می کنم دستتان را از روی گلویم بردارید تا فقط از راه مذاکره مشکلمان را برطرف کنیم...؟" و یا هر جور خواهش و تمنای دیگر..؟
خیر؛ آنجا باید با یک مشت محکم او را از خودتان دور کنید. چون اگر بخواهید همچنان استدلال بیاورید و صرفاً راه پیشنهاد کنید تا چند دقیقه دیگر بیشتر زنده نخواهید ماند.
در سیاست خارجی باید محکم و قاطعانه حرکت کرد.
یکی دیگه در بسیج دارد همه جور استفاده ای می کند، بعد هم به من می گوید: من و تو که نباید تحت تاثیر تلویزیون جمهوری اسلامی باشیم!
حالا کاری به این ندارم که تلویزیون ما چقدر صحیح عمل می کند. قطعاً انتقاداتی وارد است. حرف من چیز دیگری است.
یکی نیست به این بندهی خدا بگوید، همین بسیجی که شما داری از همه چیزش استفاده می کنی میوه ی این انقلاب است. از رحم پاک جمهوری اسلامی بیرون آمده
پ ن: در آستانهی انتخابات، گوش دادن این مداحی از حاج صادق آهنگران خالی از لطف نیست...
رهبر من...
طلایه دار لاله هایی ...
امید قلب عاشقایی...
خمینی زمان مایی ...
امام خامنهای(روحی فداه) نعمتی است از سوی خدا
إِنَّمَا یخْشَی اللّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ... مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست...
اللهم احفظ قائدنا العزیز الامام خامنهای
شهید آوینی مطالب زیبا زیاد دارد...
یکی از اون مطالب دلنشین شهید این است:
هر شهید کربلایی دارد..
خاک آن کربلا... تشنه خون اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد و آنگاه... خون شهید، جاذبهی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد...
پ ن: در وبلاگ یکی از عزیزان حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) می خواندم که نوشته بود:
هیچ کس نیست که به بهشت رود و
(در عین حال) دوست داشته باشد
به دنیا برگردد و از آنچه بر روى زمین است برخوردار شود،
مگر شهید، که بر اثر مشاهده کرامت (شهادت)،
آرزو مى کند به دنیا برگردد و ده بار دیگر در راه خدا کشته شود...
اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک
کامپیوترم رو خاموش کردم تا برم. خیلی دیرم شده. باید به جایی می رسیدم. اما چند دقیقه قبل از خاموش کردن کامپیوتر، فیلمی رو که خبرگزاری دانشجو از جشن استادیوم آزادی منتشر کرده بود دیدم. نتونستم برم. دوباره سیستم رو روشن کردم تا این مطلب رو بنویسم. خدا می داند الان که دارم این متن را می نویسم بغض گلویم را می فشارد. اشک توان نوشتن رو ازم گرفته. وقتی کثافت کاری این موجودات بی حیا رو کنار هم تو ورزشگاه دیدم داشتم آتیش می گرفتم. خدا باعث و بانیش رو لعنت کنه. هر کی می خواد باشه، باشه. هیچ اهمیتی نداره. اون موجود خبیث منحرفی که جوانان این مملکت امام زمانی رو این طور به هرزه گری و کثافت کاری می کشه. خدا میدونه که منظورم چه کسی هست. انشاالله به حق فاطمهی زهرا روحی فداها هر چه سریعتر شر این منحرف از سر نظام اسلامی و انقلاب عزیز کم بشه. الان اصلا حوصله ندارم بشینم متن ادبی بنویسم. ولی بعدا اساسی می نویسم. وقتی می بینم که ما میاییم توی کوچه خیابون امر به معروف و نهی از منکر می کنیم و آخرش هم بهمون توهین میشه، بعد اون آقا با پول بیت المال هرزه گری تو مملکت راه می اندازه، دوست دارم گلوی نجسش رو بگیرم و خفش کنم. ولی مجبورم تحمل کنم وقتی آقامون فرمودند(نقل به مضمون): "باید صبر کنیم تا کار این دولت به آرومی تموم بشه..."
خدایا به ما صبر عنایت کن و دشمنان دین عزیز اسلام رو نابود کن
پ ن: به قول برادر بازارگان، خوش اخلاقی به این نیست که ملوس و ساکت باشی. گاهی اگر در راه خدا خشم کنی و زمین و زمان را به هم بریزی خیلی بهتر است.
http://delaaram.blog.ir/1392/02/04#comments
به پیروی از عالمی آگاه، فیلسوفی بصیر و کسی که به فرمودهی ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای(روحی فداه) ، مطهری و علامه طباطباییِ زمان ما هستند، به دکتر کامران باقری لنکرانی رای می دهیم ...
باشد تا خدای متعال از ما قبول کند و ما را در تشخیص مسیر حق و شناخت اصلح در طول زمان یاری کند و از جمله ی یاران مهدی فاطمه قرار دهد ...
هر چند دیگر عزیزِ ولی خدا در جمع ما نیست ولی روح بلند و ملکوتیش حاضر است و قدرتش در یاری کردن اسلام و مومنین از گذشته بالاتر است.
حضرت علامه مصباح همچنان عمارگونه در این حرکت الهی یاری کننده ی نائب مظلوم امام زمانند و انشاالله پایدار باشند...
و نکته ی مهم اینکه ما نه احمدی نژادی بودیم و نه طرفدار مطلق دکتر لنکرانی هستیم؛ ما حامی گفتمان انقلابیم و سرباز ولایت. نسبت به نظر علامه مصباح مطمئنیم و ایشان را امین اسلام می دانیم
پ ن: البته این رای و نظر تا قبل از هر تصمیم دیگری از سوی جبهه پایداری است و شاید در آینده تغییر کند
خدا داند ...
پ ن2: عده ای از دوستان عنوان می کنند که "پدر آقای دکتر لنکرانی سلطنت طلب است یا اینکه الان در آمریکا زندگی می کند."
خب این مسئله چه ربطی به ایشان دارد، من نمی دانم! گفت: گیریم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟! این مسئله هم به نوعی از این قضیه تبعیت می کند.
نهایتاً در بدترین حالت این تحلیل را بکار می گیریم که مگر نبود "محمد بن ابی بکر" که امیر المومنین علی(علیه السلام) فرمودند: نگویید محمد بن ابی بکر بگویید محمد بن علی.
و تاریخ از این مسائل و نمونه ها زیاد دارد...
چهارشنبه هفته ی پیش که رفته بودیم مهمونی خونه ی یکی از اقوام کم کم داشت حالم از حرفای جاهلانه ی بعضی ها بهم می خورد...
مثلا ما رو بخاطر اینکه مادربزرگم تازه فوت کرده بود و این اولین عیدی هست که در جمع ما نیست برای احترام و نمی دونم از این حرفا ما رو دعوت کرده بودند !
ولی ای کاش پامو اونجا نمی ذاشتم. تازه این مهمونی یکی از مهمونی های آروم بود ! مسخره کردن حضرت آقا و تحلیل های مسخره و توهین آمیزشون روح انسان رو آزار میده...
و من در عجبم از این جماعت که چی فکر می کنند.
فقط آخر هفته ها صحبتهای حاج آقا پناهیان و نوای برادر مطیعی هست که دلم رو یه خورده آروم می کنه...
نوای حاج میثم: عاشقی درد سری بود نمی دانستیم ...
الا ای چاه یارم را گرفتند *** گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی *** همه دار و ندارم را گرفتند
دگر پروانه بال و پر ندارد *** نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها! همه با خون نویسید *** که قرآن علی کوثر ندارد
برگرفته از:
یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می تواند آزمونی بزرگ برای مسئولین و مردم باشد. آزمونی که در آن ولایتمداری و بصیرت، برائت از فتنه گران، ساکتین فتنه و جریان های انحرافی ملاک تشخیص حق از باطل است. انشاالله سال آینده، بار دیگر امت بصیر و انقلابی ایران اسلامی در حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه به این میدان سیاسی و حساس قدم خواهند نهاد و این انتخابات نیز همچون انتخابات دوره های قبل جواب دندان شکنی برای دشمنان داخلی و خارجی اسلام و انقلاب خواهد بود.
گفتمان سوم تیر که در سال 84 با اندیشهی اصولگرایی بر مبنای موازین اسلام و انقلاب ظهور پیدا کرد، اکنون به شکلی دقیق تر تحت نظر عالمی بصیر به راه خود ادامه خواهد داد. گفتمان سوم تیر زنده است و با انحراف عدهای از افراد، این گفتمان انقلابی تغییر نخواهد کرد. جبهه پایداری انقلاب اسلامی بر اساس گفتمان حضرت امام(ره) و امام خامنه ای(سلم الله نفسه) مدتی است با حضور خود در میدان سرنوشت ساز سیاسی کشور قدم نهاده است. سیر دعوت نخبگان دینی، سیاسی و دلسوزان انقلاب و ولایت از شخصیت های برجستهی علمی، ولایتمدار و انقلابی تاییدی بر اعتلا و تداوم گفتمان اسلام و انقلاب در کشور است.
امت ولایتمدار ایران اسلامی بارها و بارها حمایت خود از امام و انقلابشان را به اثبات رساندهاند؛ پس از بحث دربارهی حضور در انتخابات که بگذریم، مهمترین بحث و وظیفهی تحلیل گران و نخبگان سیاسی در حال حاضر حرکت عمارگونه و روشنگری نسبت به تفکر و عقاید جریان های باطل و منحرف تحت هر عنوانی است. بحث "انتخاب اصلح" مسئله ای است که نکته سنجی خاصی می طلبد و مهمتر از نکته سنجی فردی، بحث همراهی و همگرایی با افراد بصیری است که پرچم صبر و بصیرت را در جامعه ی اسلامی بلند کرده اند. امیر مومنان علی(علیه السلام) در خطبه 173 نهج البلاغه در ارتباط با جنگ صفین خطاب به تعدادی از یاران خود که دچار ظاهر بینی شده بودند و از جنگیدن با مسلمانان اِبا داشتند(زیرا مشاهده میکردند که آنها نیز نماز و قرآن میخوانند و دعوت به حق میکنند) می فرمایند:"لا یَحْمِلَ هذَا الْعَلَمَ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ" این پرچم را تنها کسانی میتوانند بر دوش بگیرند که اهل بینش، پایداری و آگاه به مواضع حق باشند. در این باره باید قویاً به حرکت عمارگونهی حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله تعالی) اشاره کرد. حضرت علامه شخصیتی هستند که بیشتر از دوستان، این دشمنان هستند که او را به خوبی می شناسند. شاید از زوایای مختلف بتوان به گسترهی فعالیت ها و فداکاری های این عالم انقلابی و مبارز در مناسبات مختلف اشاراتی داشت که البته در حد قلم قاصر و ناتوان این حقیر نیست.
این مسئله را می توان هم از نظر بزرگان و افراد برجسته درون نظام شنید و هم می توان برای آنهایی که اندک تردیدی دارند، تحلیل اندیشکدههای آمریکایی به خصوص اندیشکدهی مطالعاتی واشنگتن که در متن یک تحلیل سیاسی و امنیتی، دربارهی ایشان و جریان سیاسی منتسب به این بزرگوار بود را نشان داد. این اندیشکده در تحلیلی که در زمان انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی بر روی سایت خود منتشر کرد، حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله تعالی) و حضرت آیت الله خوشوقت(رضوان الله تعالی علیه) را از سرسخت ترین حامیان و هم پیمانان روحانی مقام معظم رهبری می داند[1]. این دقت نظر تحلیل گران غرب جای بسی تامل دارد. به هر حال در این فضای غبارآلود، این بیانات صریح ایشان است که بر خلاف تصور باطل و عوامانهی عده ای که فرمایشات ایشان را قابل استناد نمی دانند[!] ، بسیار دقیق و قابل استناد بوده و برای تشخیص صحیح و انتخاب شخص اصلح کارگشاست.
ایشان در طی یکی از سخنرانیهای صریح و دقیق خود در جمع مردم اصفهان فرموده اند: " اطاعت از امر رهبری بر ما واجب است نه هر کسی که عمّامه به سر دارد". البته فهم این مسئله کمی دقت نظر می خواهد و آن این است که نباید به هر
کسی در هر لباس و مقامی اعتماد کرد. چه بسا افراد ظاهر الصلاحی که خطرشان برای نظام و انقلاب بسیار زیاد است؛ که حضرت آیت الله علم الهدی نیز به این مسئله و فتنهی حضور جریان های انحرافی با نام مبارک امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره کرده اند که جز تضعیف ولایت فقیه هدف دیگری در سر ندارند. باید نسبت به اندیشهی حضرت علامه مصباح در باب ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی آشنایی داشت و ایشان را شناخت تا بتوان سره را از ناسره تشخیص داد. تاکید و حمایت حضرت علامه مصباح از گفتمان جبهه پایداری تا آنجا بود که در روز انتخابات مجلس نهم در دور اول و دوم، از قم به تهران می آیند و رأی خود را از تهران به صندوق می اندازند. این حرکت حضرت علامه برای اهل بصیرت کاملاً واضح است.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که بعضی جریان های داخل کشور و همینطور حلقه های ضد انقلاب خارج از کشور که جبهه پایداری و عالمان در رأس این جبهه، خصوصاً آیت الله مصباح را تخریب می کنند از چه چیزی می ترسند؟ این همه توهین برای چیست؟ مگر حضرت آیت الله مصباح چه می گوید. مگر این آقایان در داخل نظام بارها تاکیدات و تعبیرات رهبر انقلاب را در مورد ایشان نشنیده اند؟! مگر آقا نفرموده اند: "آقای مصباح جای علامه طباطبایی و شهید مطهری را در عصر ما پر کرده اند". مگر حضرت آقا در خطبه های نماز جمعه مورخ 14/11/90 نفرمودند: "مردم اگر نامزدهای انتخاباتی را نمی شناسند، از افراد بصیر و متدین در گزینش های انتخاباتی استفاده کنند". مگر آقا نفرموده اند: "بصیرت به معنای واقعی کلمه در آیت الله مصباح وجود دارد." مگر حضرت آقا (حفظه الله) در سال 89 با حضور در منزل آیت الله مصباح نفرموده اند: " بنده هم به سهم خود قدر آقای مصباح را می دانم. واقعا می دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه ای هستند ... با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. هم علم و هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال ان شاء الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند."
اگر اندیشهی این مرد بزرگ و شاگردانش در تمام بدنهی کشور، اعم از مجلس، کابینهی دولت و سازمان های علمی و فرهنگی و همچنین در باب تحول در مسئله علوم انسانی نهادینه شود، جمهوری اسلامی تا سالهای سال از گزند هر فتنه و انحرافی در امان خواهد بود؛ انشاالله . . .
[1]- http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/irans-majlis-elections-whoever-wins-the-west-loses
منتشر شده در: صابرنیوز ، رجانیوز
بروید سراغ کارهاى نشدنى، تا بشود.
تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهاى سنگین، تا بردارید
. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه».
خب، زحمت هایش چه؟ رنج هایش چه؟ محرومیت هایش چه؟
جوابش این است که: «و کفى باللَّه حسیبا»؛
خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد.
در میزان الهى، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو،
حرصى که خوردى، زحمتى که کشیدى،
کارى که کردى، خون دلى که خوردى، دندانى که روى جگر گذاشتى،
اینها هیچ وقت فراموش نمیشود.