اینجا را که می خوانم یاد حرف های آن آقایی می افتم که بخاطر اعتراض من به صحبت های نسنجیدهی یک طلبه نوشته بود: "کاش نمینوشتید که اون شخص طلبه هست...." !
.
.
کوته نگری تا کجا...
دیروز در یک مهمانی که برای خداحافظی یکی از دوستان مومن و انقلابی (برای سفر به آمریکا) برپا شده بود رفتم. افراد مختلفی آمدند...
یکی از خانم هایی که برای خداحافظی با این دوست عزیز ما آمده بود؛ خودش مدتی در آمریکا و در دانشگاه هاروارد در رشته ی پزشکی تحصیل می کرد. هر چند به لحاظ گرایشات سیاسی با اون خانم کمی اختلاف نظر داشتم ولی با اینکه مدتها در آمریکا بود حجابش را حفظ کرده بود؛ یعنی چادر را به عنوان حجاب برتر به سر داشت و این خیلی ارزشمند است. طبیعی است از نظر بنده مسائل سیاسی با مسائل اعتقادی گره خورده است و افراد بر اساس اعتقادات و دغدغه هایشان رِأی می دهند.
برای من جالب آنجاست که عده ای بعد از یکی دو سال تحصیل در دانشگاه هایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاسیس شده اند و تمام هستی و هویت خودشان را مدیون جمهوری اسلامی هستند (مثلا دانشگاه های آزاد و ...) می آیند حجاب، پوشش، عقاید اسلامی و حتی از بالا تا پایین نظام را با افکار محدود و بسته شان به فحش می کشند که این جمهوری اسلامی یا روحانیت و مرجعیت فلان است و بهمان...
چند روز پیش جایی بودم؛ یکی از به اصطلاح اقوام آمده هر چی لایق خودش هست را به نظام می گوید... به هر طریقی کی تونسته با پول مدرک جمع کرده و ادعای فضل و علم می کنه اما نمی داند که در جهل مرکب به سر می برد.
یکی نیست به این موجودات "لا یعلم" بگوید آقا یا خانم تحصیل کرده!!! شما مدرکتان را به هزار جور زحمت و منت و با پول از دانشگاه هایی که حاصل همین نظام هستند، گرفتید... (که اگر این دانشگاه ها نبودند باید می رفتید غاز می چراندید) حالا آمده اید برای متولی و مسبب مدرکتان اظهار نظرهای سخیف می کنید؟!
می شناسم کسانی را که به بچه های بسیج انگ پارتی بازی می زنند در حالی که اگر خودشان را با مدرک و سوادشان رها کنی هیچ جا جای آنها نیست..
می شناسم کسانی که دارند با رابطه های سخیف و کثیف وارد سیستم های دولتی و حکومتی می شوند و بعد می آیند اسلام و مسئولان بلندپایه ی نظام را به دروغگویی و فساد و ... متهم می کنند.
از آنجایی که با بعضی دوستان در خارج از کشور ارتباط دارم، می دانم که بسیار زیادند دانشجویان نخبه و متعهدی که در بهترین دانشگاهها در حال تحصیل اند و دغدغه شان پیشرفت اسلام و انقلاب است...
سربازان امام خامنه ای(روحی فداه) کم نیستند و روزی خروششان جهان اسلام را خواهد گرفت انشاالله...
پی نوشت: این دوست عزیز چند جلد کتاب از فرماشات حضرت آقا رو به من یادگاری داد... و من هم یک جلد نهج البلاغه به او دادم تا فاصلهی 20 دقیقه ای منزلشان تا دانشگاه میشیگان را با کلام امیر(علیه السلام) سپری کند...
انسانهای مومن اهل تلاش و مقاوتند..
با تغییر شرایط -که معمولا ناشی از کم و کاست زندگی دنیایی است- خودشان را نمی بازند و صبرشان را از دست نمی دهند.. اهل تحمل اند.
استوار می مانند...
آنچنانی که امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه، عبد را چنین تعریف مى کند: "المومن کالجبل الراسخ ، لا تحرکه العواصف : یعنى مومن و بنده، مانند کوه استوار و پابرجاست، نه باد نعمت او را سرکش مى کند و نه باد مصیبت، او را به داد و فریاد وا مى دارد."
داشتم مطلبی را می خواندم. چه زیبا نوشته بود:
.
.
"زمین ضرورتاً برای حفظ و بقاء به "مومن" نیاز دارد. در لسان عالمان دین، مومنین و اولیاء خدا را اوتاد می گویند؛ یعنی اگر بگوئیم : الاوتاد جبالا درست گفته ایم..."
زمانی زلزله بر پا می شود و نظم زمین از هم می پاشد که اوتاد او در زمین حیات نداشته باشند وقتی که زمین از ولی خدا خالی شد ضرورتاً همه انظباط آن از هم می پاشد.
.
.
انسان مومن باید اهل مقاومت و پایداری باشد..
نباید بر سر هیچ و پوچ جا بزند و رنگ عوض کند..
نباید محافظه کاری کند..
نباید مردم را از زندگی در سایهی نعمت و رحمت خدا ناامید کند..
نباید به دل خود و دیگران هراس راه دهد..
که البته اگر هراسی هست تنها باید از خدا هراس داشت..
نباید امر به معروف و نهی از منکر را بخاطر توهین و تمسخر دیگران ترک کند..
اینهایی را که نوشتم، به همهاش باور دارم.
مصادیق این یادداشت برادر وحید رو من تو ایران و شهر تهران به عنوان ام القرای جهان اسلام هم دیده ام چه رسد به کانادا و ایالت ونکوور... !
امان از غربت...
البته خوب می دانم که امام خامنه ای(روحی فداه) روحی بلند و آسمانی دارند..
و غم پنهان در دل او دعا کردن یا دعا نکردن ما برای شخص او نیست..
مولای ما دلش بیشتر از بی بصیرتی خواص و منصب داران شکسته...
اما این شعور و درک ما را می رساند که برای شخص او و تقویت نظام اسلامی
و تنها حکومت اسلامی حال حاضر دعا کنیم..
و بدون ترس ریشه ی فتنه و سران فتنه را محکوم کنیم.
مولای ما اکنون در جهان علمدار پرچم اسلام است..
به قول آقا وحید عزیز:
"غربت یعنی هموطنان مذهبی که نوعاً آدمهای شیک و تر و تمیزی هستند..
اکراه دارند ذرهای از اسلام حکومتی که واجب قطعی انبیاء الهی است حرفی بزنند..
آنوقت در مسجد جامع شیعیان شهر که مخصوص برادران پاکستانی، افغانستانی،
لبنانی، عراقی و عرب است برای سلامتی و تأیید الهی "امام خامنهای" دعا
میکنند.. "
این جمله ی عالم مجاهد "سید حسن نصر الله" هم همین است..
"ایشان [امام خامنهای] میان امت اسلام و حتی در ایران چقدر مظلوم هستند..."
-----------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت: اینکه اینجا از غربت آقا نوشتم، برای عده ای خاص این توهم پیش نیاید که ایشان تنهاست و یار و یاوری ندارد. یوم الله 9 دی 88 و حماسه آفرینی های سیاسی طی این چند سال به جهانیان اثبات کرد که ملت پشت سر رهبری هستند. همانطور که نوشتم غربت ایشان بیشتر بین مسئولین است. جایگاه ولایت فقیه و شأن و منزلت این مقام خصوصا در شخصیت امام خامنه ای را عده ای هنوز نفهمیده اند.
چه حال عجیبی است
آن لحظه ای که نیت نمازت با تمامی نمازهای دیگرت فرق می کند...
چهار رکعت نماز ظهر به امامت "امام خامنهای" بجا می آورم؛ قربة الی الله...
آنجا حالت اطمینان بسیار بالاتر است..
این درصدی هم که گذاشتم و گفتم "حالت اطمینان"...
برای این است که ممکن است، ضعفی در ما وجود داشته باشد
مثلاً، حالت تکبر یا غرور یا ... هر چیز دیگری که باعث شود عجب انسان را بگیرد
این حالات همیشه افراد رو یه جاهایی زمین می زنند...
خلاصه اینکه مشکل از ماست ... وگرنه امام ما الهی است...
اللهم اید قائدنا الخامنهای
حدود ١2 روز هست که از ماه رمضان میگذرد...
هوا گرم و طاقت فرساست... و اما ظاهرا عده ای خوابیدن را برای خودشان بهتر از بیداری می دانند.
روی صحبتم با آقایان مسئولی است که مثلا مامور برقراری نظم و امنیت در کشور هستند. سازمان خاصی را نمی گویم، هر سازمانی که به نحوی مسؤول است باید از خواب بیدار شود. معلوم نیست کی این روند رو به جلوی توهین به آمران به معروف و ناهیان از منکر می خواهد گرفته شود. وقتی به کسی که به راحتی بطری آب را در روز به دست می گیرد و می خورد با زبان نرم تذکر می دهیم که "ماه رمضان است، لطفا بطری آبتان را در کیفتان بگذارید و یا اینکه حجابتان را رعایت کنید، به راحتی مورد توهین قرار می گیریم و حتی طرف ما را تهدید می کند که جرأت داری صبر کن یا اینکه می گویند: "می خواهم ببینم چه غلطی می خواهید بکنید!"
آقایان مسؤول نمی دانم فرمایشات حضرت آقا را در باب امر به معروف و نهی از منکر خوانده اید یا نه. اگر نخوانده اید خواهشاً حداقل یکبار به کتاب "واجب فراموش شده" یک نگاهی بیندازید. آب خوردن یک لاابالی در طی روز من را از لحاظ تشنگی اذیت نمی کند. چیزی که مرا رنج می دهد این است که عده ای معلوم الحال به راحتی و در کمال امنیت و آرامش حرمت ماه رمضان و مؤمنین را می شکنند و قوانین نظام را به راحتی زیر پا می گذارند.
آن چیزی که رنجم می دهد، لگد کردن خون هزارن شهید بزرگواری است که برای احیای اسلام با طاغوتیان زمان جنگیدند...
حتی از توهین آنها به خودم هم ناراحت نمی شوم. وقتی به پیامبر اسلام اهانت می کردند و شکمبه ی گوسفند بر روی سر مبارکش می ریختند و حتی با سنگ دندان رسول خدا را می شکستند، دیگر این توهین ها برای من آزار دهنده نیست ولی حرمت شکنی چه در این ماه و چه در طول سال برایم قابل قبول نیست. حرمت خون شهدا را می گویم که برای حفظ اسلام و انقلاب جانشان را دادند.
حضرات مسوؤلین! تا کی باید شاهد باشیم که در نظام اسلامی بخاطر امر به معروف و نهی از منکر یک روحانی او را با چاقو بزنند و همه نظاره گر باشند. تا کی باید ببینیم و بشنویم و خون جگر بخوریم که بخاطر امر به معروف کردن خانمی در میدان پونک تهران، چادر از سر او بکشند و حتی او را بزنند؟! تا کی باید ببینیم که نهایتاً، آمران به معروف و ناهیان از منکر به عنوان مقصر شناخته می شوند و حرمت شکنان و گستاخان در کمال آرامش و اطمینان به بی حیایی های خود ادامه می دهند. باورم این است که جز کوتاهی و مسامحه گری مسئولین باعث بوجود آمدن این وضعیت اسف بار نشده است.
برای نبستن کمربند ایمنی و سرعت غیر مجاز و صحبت با تلفن همراه و ... مجازات و جریمه های آنچنانی وضع می کنیم ولی برای برخورد با حرمت شکنان و کسانی که علناً و عملاً پرچم مبارزه با اسلام و مقدسات به دست گرفته اند، برخوردی صورت نمی گیرد. نمی دانم شاید از نظر عده ای ما متهم به تحجر هستیم! شاید حمل سگ در خودرو امری طبیعی و عرف است! شاید برداشتن روسری ها در خودروهای شخصی و حتی بعضاً عمومی حق قانونی عده ای خاص است و احتمالا عین دموکراسی است! و شاید این ما و قوانین نظام اسلامی هستیم که باید به راه آنان بیاییم نه اینکه عده ی معلوم الحال به قوانین نظام بیایند!
در آخر، اگر بخواهیم این مشکل را ریشه یابی کنیم، باید گزینش نیروی انسانی در سازمان های مامور و همچنین نقص شدید در وضع قوانین حمایت از اسلام خواهان و آمران به معروف و ناهیان از منکر را جستجو کنیم.
منتشر شده در: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ألْحَمدُللهِ رَبِّ الْعالَمین حماسه سیاسی 92 به کوری چشم دشمنان انقلاب اسلامی و با حضور چشمگیر و حداکثری مردم در شرایطی که نظام اسلامی در پیچ تاریخی خود به سر می برد رقم خورد. جدا از اینکه چه کسی با چه رویکردی به عنوان رئیس جمهور وارد عرصه مدیریت اجرایی کشور شد، اصل مشارکت %72/7 رأی قاطعی به نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه بود.
بی شک پیروز این میدان سیاسی، مردم ولایتمدار ایران اسلامی و ولی فقیه زمان حضرت امام خامنهای(حفظه الله) هستند. رهبری آسمانی که با نفس مسیحایی خود قلوبِ مردم را به نظام اسلامی جذب کرده است؛ رهبری که در هر شرایطی تا پای جان برای آرمانهای اسلام و امام عزیز ایستاده است. امت ما نیز به واقع نشان داد که همیشه گوش به فرمان ولی فقیه شان هستند و با رأی قاطع به نظام اسلامی و حاکمیت ولایت مطلقه فقیه به بیگانگان اثبات کردند که همچنان چون کوهی محکم پشت سر رهبری نظام حرکت خواهند کرد و میدان های دیگر را تحت زعامت ایشان فتح خواهند کرد؛ انشاالله
اما در این میان نکات مهمی لازم به ذکر است که شاید مسیر را برای آینده روشنتر نموده و میزانی برای تشخیص حق از باطل باشد.
ابتدا امید آن است که مسئولان فعلی و آتی کشور با پرهیز از خودبزرگ بینی، بحث های خارج از عرف سیاسی و با بینش و درک عمیق نسبت به دلیل اصلی حضور مردم در صحنه که همان حقیقتِ همیشگیِ رابطهی قلبی بین امت و امام است پی ببرند و در این میان مسئولین فعلی و آیندهی قوه مجریهی کشور می بایست با تعامل و همکاری بیش از پیش با دیگر نهادها و سازمان ها در راه پیش برد اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی در تمامی حوزه های حساس اعم از ؛ ترویج فرهنگِ پوشش و حجاب اسلامی و تربیت نسل انقلابی، بحث حل مشکلات و رفع نواقصِ سیستمهای اقتصادی با رویکرد حمایت از کار و سرمایهی ایرانی مبتنی بر تولید ملی و پرهیز از وابستگی به واردات بی رویه و غیر ضروری از کشورهای غربی و همچنین با رویکردی مقاومتی در موضوع بسیار حساسِ سیاست خارجی و دفاع قاطع و محکم در بحث پیشبرد فعالیت های هستهای و عدم امتیاز دهی به زورگویان و استعمارگران غربی که ممکن است با ارائهی طرح های نوینِ استعماری تحت عناوین به ظاهر زیبا و متمدنانه برای سلطه بر مردم ایران، صورت گیرد مقابله کرده و از خون مصطفیها، شهریاریها و علی محمدیها صیانت و محافظت کنند.
انتخابات گوناگون در طول عمر با برکت جمهوری اسلامی از سلامت، صیانت و امنیت کامل در حفظ آراء مردم برخوردار بوده، هست و خواهد بود. مسئلهی حفاظت از آراء مردم نکته ای است که با توجه به دغدغهی امام خامنهای با نگاهی کاملا اسلامی همیشه به نحو احسنت توسط مجریان برگزاری انتخابات مانند وزارت کشور، شورای محترم نگهبان و اعضاء ستادی شعب اخذ رأی صورت گرفته است و هیچ ایرادی در هیچ دوره ای وارد نبوده است. حالا اینکه چرا زمانی که کاندیدای مد نظر یک جریان خاص در یک انتخابات پرشور رأی نمی آورد و به دلیل عدم اقبال عمومی به آن فرد، اصل صحت و سلامت انتخابات از سوی یک جریان فکری خاص با تفکر استبدادی، مورد خدشه قرار می گیرد مسئله ای است که باید مردم عزیز ما با آن آشنا شوند. اظهار تردید و تقلب در سلامت انتخابات88 و دموکراتیک خواندن انتخابات 92 به دلیل عدم درک ابتدایی مسائل اجتماعی و ضعف بلوغ سیاسی طراحان فتنه بود. حقیقت مسئله این است که اساساً تفاوت های زیادی میان نوع نگاه اصولگرایان به وقایع سیاسی- اجتماعی با نوع نگاه اصلاحطلبان به رویدادهای ذکر شده وجود دارد. البته این یادداشت به هیچ وجه به این معنی نیست که نگارنده آقای روحانی را اصلاح طلب می داند. بلکه هدف عمده بررسی دلایلی است که بعضی خواص در ایجاد فتنه سال 88 بوجود آوردند و با فریب مردم و القای توهم تقلب در انتخاباتی که توسط همین سیستم انتخاباتی صورت گرفته بود، 8 ماه تمام کشور را در شرایطی قرار دادند که بجای کار و تلاش برای پیشرفت، مجبور به درگیری با حواشی و مسائل تابعهی آن شدند. لیکن در ظاهر 8 ماه تنش و فتنه شکل گرفت اما در حقیقت، قطعاً بیشتر از 1 سال تمامی دستگاههای اجرایی، قضایی و امنیتی کشور مجبور به پرداختن به پیامدهای و پروندههای آن اتفاق شوم شدند و این یعنی ایجاد رکود و اختلال در برنامه های اجرایی یک دولت؛ و به عبارتی دیگر زیر پا گذاشتن حق خدمت به مردم بخاطر بی منطقی عدهای خاص. یعنی حق النّاس. عملاً باید دورهی فعالیت دولت دهم را کمتر از 3 سال در نظر گرفت. به هر حال القای توهم تقلب در سال 88 ناشی از عجز، ناتوانی و محدود بودن سطح فکری در پذیرفتن مخالف بود که به دلیل خلق و خوی استبدادی بعضی از افراد خودرأی شکل گرفت.
تفاوت نگاه گفتمانی این دو جریان سیاسی در اینجاست که گروهی، حتی برای لحظهای نمی توانند حضور اندیشه ی مخالف خود را در میدان های مختلف کشور ببینند ولی در نقطه ی مقابل گروهی دیگر با احترامی مثال زدنی به آراء مردم در کمال منطق گرایی، عقل گرایی و اثبات تئوری همراه با اثبات عملی آزادی بیان و اندیشه، با تبریک به منتخب ملت از آن استقبال کرده و با ارائه پیشنهادات کاری به دولت جدید، راه را برای پیشرفت کشور هموار می کنند.
امید آن دارم تا رهبران جریان موسوم به اصلاحات - که برای تاکید مجدد عرض می کنم جریانی جدا از آقای روحانی است – با اصول و مبانی عقل گرایی، آزادی بیان، اصل آزادی رأی در انتخابات آشنا شوند و یاد بگیرند که باید به رأی مردم احترام گذاشت و اردوکشی خیابانی، که روش و مسلک اهل بی منطق و زورگو است را در انتخابات بعدی کنار بگذارند و دموکراسی اسلامی مبتنی بر مردم سالاری دینی را از افرادی با گفتمان منطق و عقل جستجو کنند.
منتشر شده در رجانیوز
من که در آن زمان کودک بودم و چیزی یادم نمی آید..
ولی عظمت امام را می شود همین الان هم به خوبی حس کرد...
این مداحی حاج میثم مطیعی این روزها خیلی حس خوبی میده...
ما امت حزب اللهیم... دلدادهی روح اللهیم...