آقایی تو اشهد ما می شود علی ...
ای آفتاب روشن شب های کربلا
پیغمبر دوباره ی صحرای کربلا
ای از تمام آدمیان برگزیده تر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد
گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تلّ زینبیه و هر جای کربلا
هر چند دیدنی ست ولی دیدنی تر ست
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیک تر به مرقد آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو
حالا که می روی جگرم را نگاه کن
این چشم های محتضرم را نگاه کن
در این لباس ها چقدر دیدنی شدی
زینب بیا ، بیا پسرم را نگاه کن
من پیر و تو جوان، کمی آهسته تر برو
افتادگی بال و پرم را نگاه کن
باور نمی کنی که علی پیر تر شدم
پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن
اصلا بیا به جای تمنّای جرعه ای
شرمندگی چشم ترم را نگاه کن
بعد از تو فصل فصل دلم بی قرار شد
بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد
------------------------------------------------------
شاعر: علی اکبر لطیفیان