نقدی بر اظهارات غیر دینی و غیر علمی آقای روحانی با توجه به راهبرد "نظام سلامت جسم"
۳ خرداد ۱۳۹۳- تهران - نهاد ریاست جمهوری - سالن شهید بهشتی ...
رئیس جمهور روحانی: بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان به زور و شلاق مردم را به بهشت برد!
چکیده
چندی پیش آقای روحانی در همایش "بیمه سلامت همگانی" در سالن شهید بهشتیِ نهاد ریاست جمهوری، اظهاراتی را مبنی بر عدم دخالت در دین مردم ابراز داشتند که این سخنان موجبات ناراحتی، نارضایتی و اعتراض علما، فیلسوفان، مراجع دینی و نخبگان ارزشی دانشگاه ها را در پی داشت.
این اعتراضات تا آنجا پیش رفت که حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله) در موضعی انقلابی (نه دیپلماتیک) به طور صریح و صادقانه فرمودند: "حتی برخی افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند که اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؛ از فیضیه یا انگلستان؟!"
در واقع هدف از این مقاله نقد علمی و رد عقلی اظهارات مذکور آقای روحانی بر پایه ی مبانی ارزشی دین، اصول فرهنگ سازمانی و همچنین با استفاده از اهداف راهبردی تضمین کننده و چگونگی بیمه ی سلامت جامعه و با تحلیل و استدلالی، عقلی و دینی مبنی بر لزوم ورود همگانی مردم و اقشار ارزشی کشور به عرصه ی مدیریت فرهنگی و دینی جامعه با رویکرد حفظ و ارتقاء بهداشت و سلامت روانی اجتماع نگاشته شده است.
مقدمه
در ابتدای بحث لازم است تا پروسه ی عملکرد و سالم ماندن یک سیستم را بررسی کنیم. بطور مثال در نظر بگیرید که بدن انسان به عنوان مصداق واقعی یک سیستم(سازمان) است که در این سازمان، اعضاء و جوارحی در کنار یکدیگر قرار دارند. واضح است که برای عملکرد صحیح (بی نقص) بدن می بایست تمامی اعضا بدون هیچ گونه اخلالی در یک ساز و کار هماهنگ در کنار یکدیگر کار کنند.
مغز، قلب، سیستم گوارشی، سیستم تنفسی، اعضاء و جوارح آشکار مانند چشم، بینی، دهان، دندان، دست، پا و ... هر کدام نقشی اساسی در پیش برد اهداف و رفع نیازهای جسمی و روحی این سیستم دارند که اگر مشکل یا ایرادی در هر کدام از این اعضا بوجود بیاید، آرامش روحی و روانی، آسایش فیزیکی و دقت سیستم در راهبری بدن را با مشکل مواجه می کند.
"درد" که به دلیل وجود "سنسور"هایی در بدن به نام "عصب" حس می شود باعث هوشیاری سیستم "مغزی" به عنوان مرکز اصلی و کنترل کننده ی اساسی بدن می گردد. در این حالت با توجه به محل "درد" این سوال پیش می آید که دلیل اصلی این معضل چیست؟ قطعاً عقل سلیم (یا همان مرکز فرماندهی بدن یعنی "مغز") حکم می کند که جهت حفظ سلامت می بایست به پزشک مراجعه شود تا پس از معاینه به معالجه ی مشکل پیش آمده پرداخته شود. حال این پزشک متخصص است که طبق مطالعات، پژوهش ها و تجربیات چند ساله اش و با توجه به شدت درد، محل درد، عوارض آشکار در محل درد و ... نسخه ی برخورد و شیوه ی معالجه را تجویز می کند. متخصص بیماری مربوطه با دقت در میزان رشد عفونت و آسیب وارد شده و بر مبنای نتیجه گیری علمی اش، داروهای لازم را برای مصرف تجویز می کند.
حال ممکن است که با مصرف داروهای معمولی مانند قرص، شربت، آمپول و یا غیره بتوان بیماری را از بین برد؛ اما در مواردی هم ممکن است هیچ کدام از این داروها توانایی کافی برای برخورد با میزان عفونت و خلل ایجاد شده در عضو را نداشته باشد و در این شرایط لازم می گردد تا عمل جراحی انجام شود. و البته گاهی هم مشکل آن چنان حاد می گردد که حتی با عمل جراحی هم نمی توان کاری کرد و آن زمانی است که عفونت و میکروب به مغز استخوان رسیده و بعضاً لازم است تا عضو مد نظر با گذراندن مسیرهای قانونی لازم قطع شود. بدین طریق است که از نفوذ میکروب و عفونت به دیگر اعضا بدن جلوگیری به عمل می آید و نهایتاً می توان سیستم کلی بدن را از مرگ حتمی نجات داد.
دلایل عقلی و منطقی برای دفاع از حکم اسلامی "امر به معروف و نهی از منکر"
با توجه به مقدمه ی این مقاله، این فرضیه که اگر قسمتی از بدن، دچار آسیب و نفوذ میکروب و در نتیجه ایجاد درد و ناراحتی های جسمی گردید، به سیستم های حسگر و کنترل کننده مانند "عصب" ها و "مغز" ارتباطی ندارد و باید بگذاریم تا میکروب یا عفونت موجود در بدن مسیر خودش را انتخاب کند استدلالی مخدوش، بی پایه و بی اساس است. چرا که این وظیفه ی عصب های موجود در هر بدن است که با احساس علائم و دردهای ناشی از عفونت سریعاً سیستم مغزی را از وجود اخلال و عفونت در جسم آگاه کنند و می بایست از این طریق با مراجعه به مراجع ذیصلاح (پزشک) به دنبال حل مشکل رفت.
یک حکومت و به تبع آن یک جامعه نیز همانند یک بدن متشکل از اجزاء و قسمتهای مختلفی هستند که دقیقاً حکم همان سازمان را دارد ولی در ابعادی وسیعتر.
در نظام جمهوری اسلامی که با نگاه سیستمی به عنوان یک سازمان بر مبنای اصول دین، فرهنگ و ارزش های والای انسانی بنا شده است، اقشار غیرتمند و مردمِ "ارزشی" جامعه، حکم همان "عصب" ها را در مدل "بدن" دارند که با توجه به غیرت دینی و اسلامی، توان تحمل بی فرهنگی، بی حجابی و بی عفتی عده ای معدود (که در مدل بدن عنوان "میکروب" و "عفونت" برای آن در نظر گرفته شد) را ندارند.
شهید گرانقدر استاد مطهری در کتاب «انسان کامل» ، "درد" را لازمه ی تکامل و رشد انسان می دانند. از این روست که با توجه به دردِ قشرِ "ارزشی" جامعه که ناشی از غیرت دینی است، با مراجعه به مراجع ذیصلاح که در نهاد حکومت اسلامی همان "علما" و "مراجع دینی" هستند درخواست یاری جهت حل معضلات و آسیب های وارده را خواهند کرد. بدیهی است که متخصصین علوم اسلامی نیز با توجه به مطالعات و پژوهش های چندین ساله در آیات و روایاتِ محکم، امر به انجام فریضه ی "امر به معروف و نهی از منکر" (با شرایط وارده در دین) می کنند.
گاه ممکن است که میکروب بدپوششی و بی عفتی همان عده ی موجود در جامعه با تذکر لسانی توسط مردم حل شود ولی گاهی هم ممکن است که نیاز به ورود نهادهای نظامی و انتظامی برای برخوردهای فیزیکی و دفع خطر احتمالی باشد. همچنین در این سیستم نیز مانند ساختار بدن ممکن است معضلات تا جایی حاد گردد که نیاز به قطع و ریشه کن کردن عفونت های فرهنگی باشد. از این جهت می باشد که حکم قصاص حکمی کاملا عقلی و منطقی است. زیرا با قطع عضوهای عفونی در مدل بدن یا به عبارتی اعدام افراد مخل امنیت سیاسی و فرهنگی در جامعه، در واقع گامی مثبت در جهت ادامه ی حیات جسم و کشور برداشته می شود. همانطور که قرآن کریم می فرماید: "وَ لَکُم فِی الْقِصَاصِ حَیَوةً یَا أَولی الالْبَـابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ" (1)
دلایل دینی و نقلی جهت ورود به مدیریت فرهنگی و روانی جامعه
به طور کلی اگر آیات قرآن را در مورد امر به معروف و نهی از منکر بررسی کنیم، می بینیم که از ذات پاک خداوند صادر شده و پیامبران، حاکمان صالح ، مجموعه امت و فرد فرد جامعه موظف به اجرای آن هستند.
برای شناخت این مراتب رتبه بندی زیر قابل توجه است:
1- ذات پاک خداوند متعال:
" إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ" (2)
در اینجا به خاطر این دو فریضه ذات خداوند متعال به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر می باشد.
2- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
"...یامرهم بالمعروف و ینهی عن المنکر..." (3)
در این مرتبه خاتم پیامبران حضرت محمد به این عنوان انتصاب داده شده است
3- حاکمان صالح(امامان):
" الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ" (4)
در مرتبه سوم کسانی که قدرت و مکنت در روی زمین به آنان داده شده است موظف به برپاداشتن نماز، پرداختن زکات و امر به معروف و نهی از منکر شده اند.
4- هیئت های امر به معروف و نهی از منکر:
" وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ " (5)
در مرتبه چهارم گروههایی از مردم که این شایستگی را پیدا می کنند که دیگران را دعوت به خیر و صلاح کنند و امر به معروف و نهی از منکر بجا آوردند.
5- مجموعه امت:
" کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ ... " (6)
در نهایت در مرتبه ی پنجم نیز همه مردم موظف به انجام این فریضه ی الهی شده اند، بر این اساس تمام آحاد افراد مومن و متدین مامور به انجام این دو فریضه ی الهی هستند.
« بئس القوم، قوم یعیبون الامر بالمعروف والنهی عن المنکر» » (7)
بد قومی هستند ، قومی که بر امر به معروف و نهی از منکر، عیب می گیرند و آن را بی ارزش می پندارند
امام علی علیه السلام:
«ما اعمال البر کلها، والجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجی(8)
تمامی اعمال و کارها حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معرف و نهی از منکر مانند قطره ای در مقابل یک دریای بزرگ و پهناور است .
امام علی علیه السلام: «[فرض الله] الامر بالمعروف مصلحة للعوام، والنهی عن المنکر ردعا للسفهاء» . (9)
خداوند متعال امر به معروف را برای صلاح و مصلحت های جامعه و نهی از منکر را برای راندن بی خردان (نادانان) از گناه، واجب کرد .
امر به معروف در کلام امام خامنه ای
" اسلام، مظهر اعتدال است. این «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(10) اعتدال است...
«قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار»(11) اعتدال است ...
امربهمعروف و نهیازمنکر اعتدال است - اعتدال اینها است دیگر - معنای اعتدال این نیست که ما از کارهای احساس وظیفهای که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعهی مؤمن انجام میدهد، جلوگیری کنیم ... " (12)
نتیجه گیری
به طور کلی صحبت از رعایت یک سری اصول فرهنگی حاکم بر جامعه است و اصلا بحث بهشت یا جهنم نیست. هر که می خواهد می تواند خود انتخاب کند که به بهشت رود یا به جهنم ولی قطعا و بلا تردید حق ندارند با هر طرز پوشش و رفتاری در جامعه حاضر شوند. همانطور که یک منطقه باید از هر گونه آلودگی زیست محیطی به دور باشد، می بایست به همان ترتیب از آلودگی و ارسال پالس های جنسی و فراجنسی نیز به دور باشد. به هر حال هدف حفظ حدود الهی در جامعه ی اسلامی است و بایستی با حرمت شکنان مبارزه کرد.
از این روست که اظهارات آقای رییس جمهور مبنی بر عدم دخالت در دین مردم آسیب زیادی را به جامعه یا همان "بدن" وارد می کند. بهتر است آقای روحانی این سوال را پاسخ دهند که آیا از نظر ایشان، " باید اجازه داد تا آن عده ی خاص و البته معدود که با شلاقِ بی حجابی و بی عفتی در جامعه دارند دیگران را به جهنم می برند آزادانه فعالیت کنند؟!"
پیشنهاد این یادداشت این است که انشاالله جناب آقای رییس جمهور نگاهشان را به مسائل فرهنگی تغییر دهند و این مقوله را با حساسیت و مبانی عقلی دنبال کنند نه احساسات.
تقدیر و تشکر
در پایان از رهنمودها و روشنگری های حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله) که همیشه در کنار ولایت دلسوز اسلام و جامعه ی اسلامی بوده اند تقدیر و تشکر می کنیم.
منابع و مآخذ
1- سوره : البقرة - آیه : 179
2- سوره : النحل - آیه : 90
3- سوره : اعراف – آیه :157
4- سوره : الحج - آیه : 41
5- سوره : آل عمران - آیه : 104
6- سوره : آل عمران - آیه : 110
7- وسائل الشیعه، ج 11، ص 394
8- نهج البلاغه، حکمت 374
9- نهج البلاغه، حکمت 252
10- سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹
11- سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۲۳
12- بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولان نظام- ۱۶/۰۴/۱۳۹۳ - نهمین روز ماه مبارک رمضان۱۴۳۵
پی لینک: اعتدال
منتشر شده در : رجانیوز